اکنون که این مطلب را حاضر میکنم، فیلم جدید کریستوفر نولان به نام Oppenheimer آن ور آب در حال اکران است. به همین بهانه، تصمیم گرفتم اندکی دربارهی این فیزیکدان آمریکایی بنویسم که از سویی سلاح هستهای را ابداع کرد و از سوی دیگر، حامی کنترل آن شد.
دکتر جولیوس رابرت اوپنهایمر (1904-1967 م.) فیزیکدانی آمریکایی بود که در خانوادهای از مهاجران یهودی آلمانی زاده شد و از دوران کودکی علاقه و استعداد خود را در رابطه با علم و به ویژه ریاضیات و فیزیک آشکار کرد. در دانشگاه هاروارد شیمی خواند و در 1925 از آن فارغ التحصیل شد؛ سپس به دانشگاههای کمبریج و گوتینگتن در اروپا رفت و ضمن آشنایی با اشخاص بزرگی همچون ارنست رادرفورد، پل دیراک، ورنرهایزنبرگ و ... در زمینۀ فیزیک نظری ادامه تحصیل داد. وی در سال 1927 دکترای خود را از دانشگاه گوتینگتن گرفت و به آمریکا بازگشت.
اوپنهایمر از سال 1929 تا 1943 در دانشگاه برکلی وموسسه فناوری کالیفرنیا مشغول تدریس بود تا آنکه در 1943، وی را در پروژۀ منهتن به عنوان مدیر علمی استخدام کردند و نقطهی عطف زندگی او کلید خورد. وی درآزمایشگاه لوس آلاموس نیومکزیکو (محل اصلی توسعه و آزمایش بمب اتمی)، بر کار چندین مهندس و دانشمند که مشغول توسعۀ بمب اتمی بودند، نظارت میکرد؛ همان بمبهایی که پایان جنگ جهانی دوم را رقم زدند.
تصنویر رنگی آزمایش ترینیتی، نخستین انفجار بمب اتمی که چند هفته پیش از بمباران هیروشیما و ناکازاکی رخ داد.
پس از جنگ جهانی دوم، اوپنهایمر -شاید به خاطر احساس گناهی که بابت آسیبهای ناشی از بمب اتمی داشت- حامی کنترل سلاحهای هستهای شد. (میگویند وی در دیداری با هری ترومن، رئیس جمهور وقت آمریکا، گفته بود که احساس میکند دستانش به خون آلوده شدهاند؛ و ترومن پس از خروج او با انزجار گفته بود دستهای او به اندازهی نصف دستان من هم خون آلود نیست.) وی با نفوذ سیاسی و عضویت در کمیسیون انرژی اتمی ایالات متحده، سعی در جلوگیری از گسترش استفاده از تسلیحات هستهای داشت و از جمله اقدامات او میتوان به مخالفت با ساخت بمب هیدروژنی اشاره کرد. اقدامی که خشم عدهای از سیاستمداران را برانگیخته بود.
دهۀی 1950 میلادی در تاریخ آمریکا، دوران «مک کارتیسم» نام گرفته است. در این دوران، موجی از جریانات ضد کمونیسم رادیکالی در آمریکا به راه افتاده بود که در پی آن، عدهی کثیری از روشنفکران و حتی هنروران آمریکایی به اتهام کمونیست بودن یا ارتباط با احزاب کمونیستی از شغل خود برکنار و مجازات شدند.
در همین جریانات، موضع گیریهای سیاسی اوپنهایمر و اقداماتی که به آنها اشاره کردیم، موجب شد مخالفتهایی با او صورت گیرد و با دستاویز قرار دادن ارتباط کوتاه او در دهه 1930 با یک حزب کمونیست، مجوز امنیتی او برای شرکت در جلسات و پروژههای سری دولت را در سال 1954 باطل کردند و اینگونه، نفوذ سیاسی اوپنهایمر از بین رفت.
وی تا پایان عمرش در 1967 میلادی، به تدریس در دانشگاه پرینستون مشغول بود تا اینکه در اثر سرطان حنجره درگذشت. در سال 2022، پنجاه و پنج سال پس از مرگش، دولت ایالات متحده تصمیم سال 1954 را باطل و وفاداری اوپنهایمر را تصدیق کرد.
اوپنهایمر در زمینهی مکانیک کوانتومی و اخترفیزیک دستاوردهای فراوانی داشت که از آنها میتوان به تقریب بورن-اوپنهایمر (که در کنار استادش، ماکس بورن در اروپا به آن پرداخته بود) نظریاتی در مورد ستارههای نوترونی و پرتوهای کیهانی و همچنین نقش داشن در تکوین نظریۀ میدانهای کوانتومی اشاره کرد. علاوه بر اینها، گفته میشود وی وجود سیاه چالهها و نیز پدیدهی تونل زنی کوانتومی را پیشبینی کرده بود. با همۀ این موارد، دور از ذهن نیست که او پایه گذار مکتب فیزیک نظری آمریکایی باشد.
جدا از فیزیک و ریاضیات، وی علاقهی زیادی به علوم انسانی از جمله فلسفه، ادبیات و هنر داشت. او همچنین به شش زبان، از جمله سانسکریت (زبان باستانی هند) مسلط بود. جملهی معروفی را که پس از موفقیت آزمایش ترینیتی به زبان آورد (امروز من خود مرگ شدهام، ویرانگر دنیاها) از بهاگاواد گیتا، قسمتی از منظومۀ مهابهاراتا (حماسۀ هندوها که به زبان سانسکریت است) برگرفته بود.
اوپنهایمر علیرغم جنجالهایی که پیرامون او وجود داشت، یک شخصیت قابل احترام و تأثیرگذار در جامعه علمی باقی ماند. او عضو بسیاری از سازمانهای علمی بود و جوایز و افتخارات زیادی را به خاطر کارهای علمی خود دریافت کرد؛ از جمله جایزه انریکو فرمی (که در 1963 از جان اف. کندی، رئیس جمهور دموکرات دریافت کرد) و مدال آزادی ریاست جمهوری.
فیلم اخیر کریستوفر نولان، تنها اقتباس از زندگی این فیزیکدان نیست؛ آثار سینمایی و تلویزیونی دیگری همچون سریال «اوپنهایمر» (محصول BBC در دهه 1980) و مستندهای «فردای ترینیتی» و «مرد چاق و پسر کوچک» نیز به زندگی اوپنهایمر و توسعۀ بمب اتمی پرداختهاند. علاوه بر اینها، کتاب «پرومتئوس آمریکایی، پیروزی و تراژدی جی. رابرت اوپنهایمر» نیز زندگینامهی اوپنهایمر را در بر میگیرد که در سال 2005 منتشر شده و یک سال بعد، جایزۀ پولیتزر را در زمینهی زندگی نامه از آن خود کرده است. (گفته میشود منبع نولان برای فیلم اوپنهایمر نیز، همین کتاب است.)
میراث اوپنهایمر اندکی بغرنج است. جدا از دستاوردهای علمی اش که او را دانشمندی والامقام ساختهاند، از یک سو او از توسعه دهندگان بمب اتم و به قول خودش «نابودگر دنیاها» بود و از سویی دیگر، حامی کنترل تسلیحات هستهای و مخالف با استفادهی گسترده از آنان.
منابع: